زبانحال سیدالشهدا در شهادت حضرت علی اکبر علیه السلام
نگـاه مخـتصری کن به چـشم های تـرم که جان سالم از این مَهلَکه به در بـبرم لـبی تـکـان بده پـلکی به هم بـزن بـابـا نفس بکش علی اکـبر نفـس بکش پسرم نفس بکـش پـسرم تا که من فـزع نکـنم و پـیـش خـنـدۀ این قـوم نشکـنـد کـمـرم دل مـن از پـس این داغ بــر نـمی آیــد حـریف این همه آتش نمی شـود جـگـرم خودت بگـو بدنت را چگونه جمع کنـم پُر از عـلی شده خـاکِ تمام دور و برم کـنـار جــسـم تو باید به داد من برسـند تواین همه شده ای! من هـنوز یک نفرم |